دوشنبه ۱۹ مهر ۰۰
یادم میآید یکبار یکی برگشت بهم گفت برابری جنسیتی وجود ندارد و هیچوقت هم نمیتواند به وجود بیاید.
حالا میتوانم حرفش را تایید کنم. به طور قطع میتوانم حرفش را تایید کنم. وقتی فکر میکنم که قرار است حداقل ۳۰ سال آیندهی عمرم هرماه پریود شوم و هر بار دو روز قبلش را درد بکشم و دو روز اولش از درد روی زمین مثل مار به خودم بپیچم و ۵ روز آخرش هزار تا فعالیتم را حذف و کم کنم دیوانه میشوم. انگار هیچوقت تازگیاش را برایم از دست نمیدهد: اینکه هر بار کلی عصبانی شوم و سه روز متوالی فکر کنم که چرا یک جنس باید چنین درد احمقانهی بی کاربردی را حداقل ۸۴ روز در هر سالش و چندین سال در کل عمرش بکشد. چرا حداقل مقادیر درد مشابهی برای جنس دیگر وجود ندارد؟ یا چرا باید اسنپ بستهی نوار را در پلاستیک مشکی بیاورد؟ دردش را که میکشم، پنهانش هم باید بکنم؟
یا به این فکر کنم که این همه قرص و مسکن کوفتی که چند ساعت طول میکشند تا عمل کنند، چقدر برای بدنم عوارض دارد؟ یا اینکه هر بار در ماه که حداقل سه روز به خاطر این حجم از درد از همهی برنامههای کوفتیام عقب میمانم را کی میتوانم جبران کنم؟
هیچوقت روزهای مدرسه را یادم نمیرود؛ فقط من نبودم؛ هر دختری که پریود میشد و یکهو وسط کلاس پیچان پیچان اجازه میگرفت بیرون برود. یاد خودم میافتم که یکبار آنقدر در مدرسه درد کشیدم که زیر میز افتاده بودم و کمرم را به پایه های سرد نیمکت فشار میدادم بلکه آرام شود.
جایی خوانده بودم قبیلهای آفریقایی هنگام زایمان زن طنابی دور بیضه های مرد میاندازد تا زن هنگام زور زدن بکشد. چرا؟ تا درد برابرسازی شود. ایدهی بی رحمانهای به نظر میرسد اما به نظرم آنقدرها هم بی منطق نمیآید. دوست دارم هربار که پریود میشوم یقهی هر مردی که سر راهم میبینم را بگیرم و توی صورتش داد بزنم اصلا تو هیچوقت دردی که من میکشم را حس میکنی؟
درد بیخود احمقانه ای که من میکشم.
در نهایت، خجالت و شیمینگ نهادینه شده در جامعه تیر آخر فروپاشی روانیام را میزند. اینکه باید بگویی"مریض شدم"، "عادت شدم"، "نماز ندارم".
آخر "مریض" دیگر چه کوفتی است؟
در آخر هم هورمون ها سنگ تمام میگذارند. شروع میکنند به سرزنش کردن که: این همه زن در تاریخ پریود شدند تو هم یکیشان. احتمالا نسبت به بعضی ها درد بیشتری میکشی اما چرا انقدر ضعیف عمل میکنی؟ باید بتوانی بلند شوی و عین شیر کارهایت را بکنی! حتی شده ۵ تا مسکن بنداز بالا اما کارت را بکن! انقدر نازک نارنجی نباش، انقدر شکننده نباش، انقدر ضعیف نباش، ضعیف نباش، ضعیف نباش...
+امروز روز جهانی دختر هست :))
++کامنت ها باز است چون حوصله ندارم به هوای "یه وقت معذب نشن که حتما باید کامنت بذارن مخصوصا تو همچین موضوع شرم آوری!" کامنت ها را ببندم. احتمالا اگر زن هستید و این را میخوانید تا حدود خیلی خوبی میفهمید من چه میگویم. اگر هم مرد هستید خوش به حالتان :))) بروید کیفش را بکنید.