گاه نوشت های یک نویسنده

میدانم که این بازی روزی تمام خواهد شد،اما حتی اگر بازنده هم باشم؛ میخواهم که خوب تمام کنم.


تابستان نامه :)

پس از گذشت شش روز از فصل پاییز، بدین وسیله اعلام میدارم که میخواهم نهایتا تابستان نامه ی اینجانب را به رشته ی تحریر دراورم :)

تابستان نامه ی توی دفترخاطراتم هرچند پراتفاق تر از پارسال بود، کمتر از پارسال شد. امسال ده صفحه شد پارسال چهارده، پانزده تا :)

1.کتاب: خودتان اولین گزینه را میتوانستید حدس بزنید D: خب این تابستان سی تا کتاب قرار گذاشتیم بخوانیم و من سی تا خواندم :) تازه یک ده روزی هم اضافه آوردم که چون به سفر و باقی مانده کاری ها گذشت، دیگر کتابی نخواندم :)

آن هایی که بیشتر دوستشان داشتم: مجموعه ی هری پاتر، زندگی داستانی ای.جی.فیکری، معامله زندگی،همراز و یکی از قوی و خوب هایشان، فارنهایت ۴۵۱ بود :)

لیست کلی کتابها در گودریدزم هست ولی اگر خواستید، بگویید به پست اضافه کنم.

2.فیلم و سریال: فیلم زیاد دانلود کردم اما کم دیدم D: بیشتر به دلیل اینکه سابتایتل هایشان درست حسابی دانلود نمی شد و من هم حوصله ی مثبت بازی و خودم فیلم را معنی کردن نداشتم =)  یک سریال دیدم(هیولا D:) که باهم قرار گذاشتیم هر دو قسمت سریال معادل یک فیلم باشد. سه قسمت اول هری پاتر را دیدم. دو تا انیمیشن که یکیشان "3 How to train your dragon" و دیگری "Mary and Max" بود :) 

چهارشنبه سوری و شهر زیبا از کارهای قدیمی فرهادی، با متری شیش و نیم و سرخپوست دو فیلم نویدی که سرخپوست را با حضور خود نوید دیدیم، دیدم D:

مجموعا 10 فیلم و ۲۴ اپیزود سریال دیدم :))

3.ورزش: زومبا و این رقص و این ها را ول کردم و مثل قبلاها رفتم سالن ورزشی دوست داشتنی و دو ترم بدمینتون دوست داشتنی ترم را گذراندم :) آماده ام برای تیم مدارس =)

و اینکه در مسابقه ای که آخر تابستان برگزار شد اول شداهه! (ذوق ^-^)

4.زبان انگلیسی: از اول تابستان ترم فشرده برداشتم و هرروز رفتم :) یک سوم کتابم را تمام و این ترمم را که بروم این کتاب را هم تمام میکنم :) 

5. زبان اسپانیایی: یک استارت هایی زدم برای خودآموزی اش و رفتن توی فاز های کشور مورد علاقه =) خیلی اسپانیادوست شده ام! طوری که هی راه میروم به رنگ پوستم و موهای فرفری مشکی ام نگاه میکنم فکر میکنم یک اشتباهی پیش آمده من باید میفتادم توی بارسلون لک لکه خیلی خسته بود منو ایران پیاده کرد! D:

6.نویسندگی: آقا هرچقدر در عرصه های دیگر فعال بودم در آنچه که باید،... . چون یکی که باید میگزاردی، نگزاردی و صددگر گزاردی، انگار که هیچ نگزاردی!

نه دیگه :((( سه تا داستان کوتاه نوشتم، کلی داستان کوتاه خواندم که توی لیست کتاب هایم تابستان هم حسابشان نکردم تازه. یک تلاش هایی برای دراوردن خود از خشکی قلمی که طی این مدت اخیر گرفته بودم کردم. و کلاس های نویسندگی را هم نَوِلیدَم(ول نکردم!) 

خاطره نویسی و وبلاگ نویسی و نامه نویسی هم بود سرجایش دیگر! رحم کنید لطفا :(

7.موسیقی: طی آشتی‌یی که با گیتارم داشتم، از جلدش دراوردمش، کوکیدمش، نازش کردم، ازش عذرخواهی کرده، و شروع کردم به زدنش! دفترقدیمی ام را هم آوردم و یک چندتا آهنگ را هم بازیادآوری کرده و نواختم و ازین بابت بسی مسرورم :))

8.سرنوشت سازی!: شش روز اول تابستان را درس خواندم، آزمون ورودی دادم، قبول شدم، رفتم انسانی، بولت ژورنال درست کردم، و کلا پایه گذاری های آینده دیگر :)

9.پادکست: آتنا ما را واداشت که پادکست را در زندگیمان بگنجانیم و ما عمل کرده و سی و خورده ای اپیزود پادکست گوش دادیم :)) یه چندتا پراکنده، یک دانه استارت باکس، چنددانه 1024, و بیست و خورده ای دانه پادکست اجنبی که خیلی دوستش داشتم!

10.سفر: چند روز آخر را رفتیم اصفهان‌. وه که چه زیبا بود! چه شاعرانه بودند عاشقانه های لب خواجو و پل چوبی، کردن انگشتان پا توی آب سرد و خزه ها :))

( و البته آهنگ خواندن ها و رقص های جمعی لب پل!)

بازارهای قدیمی مسگرها و قیصریه، پیاده روی در راستای خیابان چهارباغ که پر از خرید های خوشگل، لذت بردن ها، و البته دیدن هیزبازی ها و لات بازی های دیگران! (نمیخواهم لقبی بچسبانم، ولی بلااستثنا پسرهای آنجا و همه از شهرهای دیگر بیشتر نگاه و حرف بیربط میزدند!) 

مسجدهای خیلی زیبای شاه و شیخ لطف الله، چهلستون، کلیسای وانک(که من خیلی دوستش داشتم)، نقش جهان، مردم، همه جا، همه چیز!

باقی قضایا: همین دیگر. به پایان آمد این پست، وبلاگ همچنان باقیست :)) ما بزرگ تر شدیم درین تابستان و توجه مردمان به سویمان جلب تر،(یک آقاهه ای توی خیابان یکهو گفت میدونستین بزرگ شدین؟ انگار که سال ها معلم دلسوزمان بوده و یکهو به این کشف دردناک رسیده. تازه ما مثلا کاربچه بازی‌یی نمیکردیم که این حرف را به عنوان طعنه زده باشد، سنگین داشتیم راهمان را میرفتیم. خلاصه که حرفش از همه ی تکه ها و پیرهن صورتی دل منو بردی های دیگر تاثیرگزار تر بود. با یک لحن عجیبی هم این را گفت.)

عاقل تر شدیم، تجربه های دیگری کسب کردیم، دوستی های بیشتری اندوختیم :))

+بار سنگینی از دوشم برداشته شد =)

+تمااام ^-^

پ.ن عکس: در حال قهربازی با دخترعمو که ایشان هم در جواب ازین حالت من عکس گرفتند! ولی من اینقدر قوزی نیستم که! انقدرهم چاق نیستم! خطای دید شال پیچی‌ست!

پ.ن۲: عکس مال تابستان پارسال است :)

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

 

هم میهن ارجمند! درود فراوان!

 با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن

"وب بر شاخسار سخن "

هر ماه دو یادداشت ملی میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.

خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.

 

آدرس ها:

 

http://payam-ghanoun.ir/

http://payam-chanoun.blogfa.com/

 

[گل]

 

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

D:
{گل}

به به چه تابستون پرباری؛ تبریک میگم :)

میاین شهر ما و خبر نمیدید؟ [گیف افسوس خوردن:))]

متاسفانه در مورد اون ویژگی پسرای شهرمون(یا حتی مردای شهرمون بعضی موقعا!) باهاتون موافقم :/ ایشالا درست میشه :/

موفق باشید و این حرفا :))

ممنونم :))
هیییی شما اصفهانی بودید و من خبر نداشتم؟ وقتی داشتم مینوشتم گفتم فکر کنم کسی اصفهانی نیست که ازین حرف ناراحت بشه ÷)
ولی خب خودتونم که موافقید دیگه خیالم راحت شد =) 
اتفاقا تابستون نامه ی شمارو تو اصفهان خواندمش D:
خیلی ممنون و همون حرفا D:

خوشم اومد ازون لک لکه و ازون ضرب المثل گزاردی نگزار یت:))

تابستونمون مثل هم بود تقریبا

خب چون یه حجم عظیمی ش رو هم با هم گذروندیم( بجز اون یه ماهی که من اینور اونور بودم) طبیعیه

پادکست رو یادت رفت بگی:))

کتابخونه رفتنمون رو هم کاش میگفتی

جمله ی دقیق اون یارو این بود:چقد بزرگ شدین شماها!

و خب سیمرغ عجیبترین تیکه رو گرفت

سیمرغ خلاقانه ترینشونم رسید به اون دوتا پسرای تست فلان:))

اون نگزاردی رو مولانا گفته تو کتاب دینیمون بود یادم مونده بود D:
آری با تفاوت هایی ۳۰ درصدی حدودا ؛)
بلی بلی D:
آخ اخ میگم یه چیزی کمه خوب شد گفتییی!
یادم نرفت. حدود یه صفحه به تفصیل در قسمت "دوستی ها" تو تابستان نامه ی دفترخاطراتم هست :)
نه نه میدونستین توش داشتا. اینطوری نبود.
تیکه نبود آخه یجورایی! یجور نهیب بود از آسمانیان فکر کنم! آخه تیکه که اینطوری نیست! اصلا احساس میکنم طرف از دنیای موازی ها درومد اینو گفت قبلا میشناختمون D:
واقعنمممم D: 
هوشمندیش تحسین برانگیز بود بچه کوچولو :/

چه تابستون پر باری من ۷ ۸ تا از تابستونام رو رو هم بزارم شاید شبیه این بشه :))

متشکر =)
شما دو سه تا ریسرچتون بیشتر از کل تابستون من پرباره :)

سلااااااام😃

❤❤❤، آفرین بر تو هدفمند عزیزم که به همه ی خواسته هات رسیدی.💪💪💪💪

می بینم که نظر سنجی هم که گذاشتین برم بلایکم 😉😊👍👍👍

سلااام :))
ممنونم فقط به داستان و ایناها خیلی خوب نرسیدم :)
ای بابا چندبار میپرسی؟ D:

ااااا، پرنیان کی نظر سنجی ها رو باز کردی 😎 نگفته بوودی 😃😃😃

بعضی وقت ها آدما حرفی بعنوان زدن برای کامنت ندارن، گفتم حداقل بتونن لایک و دیسلایک کنن :)

واووو

چه تابستان پر بار و شلوغی.

رسیدی همه اینهارو انجام بدی؟

 

(من دوباره بعلت کم بار بودن زندگانیم دچار افسردگی شدم - البته با خوندن این پست شما )

خدایا بیا منو بخور

=))
بله دیگه پس چرا نوشتمشون D:

ای بابااا آقادیگه
زندگانی شما کم باره با اون همه کتابی که میخونید و کارایی که میکنید؟
چه حرفیه
نه نه خدایا یه لحظه نخور من وبلاگ من و من میخوام بخونم :D

آفریییین، چه تابستون پرباری! حسودی‌م شد اقا! 

ممنان D:
بروبابا.تابستون خودت کم پربار بود؟ :/

تابستون بیستی داشتین پس خخخ  تابستون من 80 درصدش تو رمان خونی گذشت خخخ بیست درصد باقی شد مسخره بازی خخخ

=)
خیلیم عالی، هردوشون خوبن D:

ماشاالله سی تا کتاب خوندی! من خیلی کم خوندم. آفرین. کاش لیستشو اضافه می کردی :) اون پیرزنی که تمام قوانین را زیرپا گذاشت چطور بود؟!

دو سه تا سایت خوب برا زیرنویس فیلما هستا! چرا مشکل داشتی؟!

دولیتگو هم نرم افزار خوبیه. امتحانش کن برا یادگیری اسپانیایی.

گیتارم می زنی ! به به :))


فکر نمیکنم شما کم خونده باشی!
تازه کلیمممم فیلم و سریال و انیمیشن دیدی :)
باشد اضافه خواهم نمود :)  (هرچند تو درباره ی من اکانت گودریزمو گذاشتم ؛)
آره دانلودم میکردم روی فیلم نمیاورد بعضیاش رو!
ا جدی؟ خیلی ممنون =)))
کمی تا قسمتی D: 
قربان شما ♡

کتاب دوست:))

موسیقی دوست^^

:*

موفق باشی:))

من نیز دوست :))
شعرهای شماراهم دوست :))

ممنون و همچنین :*)

من نهایتش پونزده تا خوندم ولی آره فیلم زیاد دیدم.

گودریدزتو نمی یافتم مرسی که گفتی. همون جا می بینم پس، دیگه اینجا نذار سخت می شه برات.

آقا من یبار به این کامنت جواب داده بودماا :- چرا نیومده بوده.
۱۵ تا رقمیست بالا =))
خیلیییم فیلم زیاد دیدی من هی حسودیم میشد حسرت میخوردم :((
تازه کلی انیمه و سریالم دیدین شما D:
خواهش میکنم :)
حالا اگه وقت شد میذارم باشد همینطوری :))

وی به تابستان خود فکر کرد و سر به بیابان گذاشت :)

ولی وی نیز در تابستان سفر رفت و کلی در بلاگش پست گذاشت :)

آآآآآفرین عزیزم چ تابستونی:)

تابستون منم تقریبا همین طوری بود با این تفاوت که فیلم نیگا نکردم و موسیقی هم گوش نکردم.

:|

واقعا که آدم باید به این هم نوعای روشن فکر به خودش بباله که به جای گوشی به دست بودن وقتشو پررر کرده از کتاب و فیلم و موسیقی.

دمت گرم رفیق.

سلام :)
خیلی ممنون D:
ای بابا چرا آخه؟ بقیه همه میرن به فیلم و موسیقی میچسبن ما به کتاب D:
وای خیلی دقیقااا. منم خیلی ذوق دارم برای بالیدن به همچین ادمایی و پیداکردنشون و دوست شدن باهاشون ;)
ممنان =) 
دم شما نیز هم ^--^

چ تابستونی براوو 👏 

چجوری تونستی با هر روز زبان دووم بیاری؟ @-@ 

من کلا ۳ تا کتاب بیشتر نخوندم همش به رفع عقده سریال گذشت 😂  ۱۸۵ قسمت (گیف رد شدن از خط پایان 😂)

عاخ اصفهان ^-^ خودت کجایی فرزندم؟

برا فیلمم اگه اندرویدی mx player ویندوزم pot player اینا بهترینن 

زیرنویسم نمیدونم چی میخواستی ولی مخصوصا برا فیلم world subtitle خیلی خوبه ^^

 

 

 

تنکیو =)
خب دوست داشتم زبان رو :) ضمن اینکه میخوام زودتموم کنم :/ ایناها یک کتابو اونقدر لفت میدن که چی!
یااااا خدااا ایوللل =)) با سی تا کتاب برابری میکنه دیگه D:
بابا زیرنویسارو دانلود میکردم ولی خب نمیخوند!
البته ازونجایی که تنبلیم میشد نمیریختم تو لپ تاپ که احتمالا میخوند، تو همون گوشی میدیدم :))

بسیار هم عالی 

اولا که من لینک گودریدزت رو نتونستم پیدا کنم . اگر فقط کتاب‌ها رو اضافه کردی به گودریدزت که به درد نمی‌خوره . باید برای هرکدومشون یه پست بذاری و هر چیزی که ازشون گرفتی رو بنویسی . اگر نه ریویو گذاشتی روی هر کتاب که ریویوهات رو حتما میخونم و چیزی خواستم اضافه کنم میکنم .

و بعد در مورد ۱۰۲۴ که داخل پادکست‌ها نوشته بودی خیلی ممنونم که به پادکست ۱۰۲۴ لطف داری که گوشش دادی . باید عرض کنم که ده قسمت اول ۱۰۲۴ واقعا خوب در نیومدن و الان دارم تلاش میکنم که قسمت های خوبی بسازم . به همین علت بهت پیشنهاد می‌کنم از قسمت ۱۱ ام به بعد با جدیت گوش بده چون سبک و سیاقش رو کلا تغییر دادم . دوست داشتی میتونی توی ۱۰۲۴ هم شرکت داشته باشی. حالا چه به صورت متن چه به صورت صدا یا هرچیزی که دوست داری چون ۱۰۲۴ کاملا آزاده 

و اینکه باریکلا تابستون خیلی خوبی رقم زدی

یادگرفتن زبان جدید خیلی خوبه . روی اسپانیاییت کار کن . یاد گیری زبان جدید هیچ وقت به ضررت نیست. buena suerte

همین دیگه نظر خاص دیگه ای ندارم

خواستم مث خودت لبخند بزنم مقابله به مثل کنم دیدم گناه داری برات نوشتم :))

سلام بر آقای هاتف :)
اولا که لینک گودریدزم توی درباره ی منمه :) دوم که تا جایی که من میدونم شما فرند من در گودریدز هستید و من خیلی از ریویهاتون رو لایک کردم =)
البته تا اونجایی که من میدونم شما چندوقتیه فعالیتی تو گودریدز ندارید (یا کم دارید). ولی حالا خودتون اگر خواستید ببینید به درد میخوره یا نه؟ 
:) بابت ضبط پادکست ها خسته نباشید :)
آره اپیزود یازده‌ش رو گوش دادم و کیفیتش بهتر شده بود =)
ایمیلم که شرکت داشت D: حالا ببینیم در بقیه ی طرایق چه کنم ÷)
ممنون =)
اون اسپانیایی‌یی که یبار تو وبلاگتون ازش نامبرده بودید کی بود؟ خوبه؟ D:
این الان منت بود یا زهرچشم گیری؟ D:
آقا باشه من دیگه لبخندهای باشکوهم رو از پست هاتون دریغ کرده و میام یه مشت حرف بلغور میکنم! البته اگه دقت کرده باشین چندوقتی بود توی پاسخ کامنت ها کمی اگرسیو شده بودید 🙃 
در نهایت هم ممنون از کامنتتون ^---^

اوه به کدومشون پاسخ بدم

خیلی وقته گودریدز نرفتم یعنی لاگین نیستم چون خب خیلی وقته کتاب نخوندم

بابت ۱۰۲۴ ممنون

و اینکه اسپانیاییه رو ازش خبر ندارم

پس نگین لینک گودریدزتو نتونستم پیدا کنم :) بله از 2018 گودریدز نرفتین :)
:)
:))

کامپیوترم رو عوض کرده بودم یادم رفته بود اینجا لاگین کنم . گودریدز قدیمیم هست که خب رمزش رو جون یادم رفته و دیتاهای خصوصی هم توش هست به کسی نمیدم و خب روی ایفونم روی اون اکانتمم . ولی اینجام لاگین کردم . برم ببینم چی ریویو نوشتی .

آره خیلی قدیمیه ... از اون موقع چند تا کتاب رو خوندم و باید درستش کنم . 

ایمیلت رو اتفاقا شرکت دادم . و تازگی ها تصمیم گرفتم به همه ایمیل ها پاسخ بدم و نذارم توی پادکست چون ممکنه اون آدم هرگز به پادکست گوش نده

پس منبعد ایمیلها جواب دارن :)

چیرو به کسی نمیدین؟ خودتون توی وبلاگتون گذاشتید =/
بله میدونم گوشش کردم :))
اینم فکر خوبیه هردوشون خوبن به هرحال ولی من فکر میکنم جمله ی یکی مونده به آخر باز کنایه بود =)
خیلی هم خوب

این گودریدز عمومی منه :)

اونو ننوشتم هیچ جا

و اینکه اینم متلک نبود اطلاع رسانی بود

آها پس چندتا اکانت دارید.
میدونم :)
 نه آخه من قبل ازین که پادکست یازدهمو گوش بدم از پاسخ ایمیل ازتون پرسیدم که فکر کردم الان منظورتون به اونه :d

نمی دونم چرا نیومده!

ببخشید بابت تمام حسرت هایی که علتش پست های من بوده🥺

D:
توچگونه میخواهی دران دنیا پاسخگو باشی؟
اف بر من و تو که انقدر درباره ی کتابا و فیلمامون حرف میزنیم و دل همگان را به رنج میاوریم ÷)
;)
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام

دیگه بقیه گفتن نیاز نیست من بگم چه تابستووون خفنیییی

+***** *** ***** ** ********:)

سلام ممنون =)

خیلی خوبه . من هم کتاب خوندم حتما میزنم

دوباره میخوام فعالیتم رو در گودریدز از سر بگیرم و خوشحال میشم باهات بحث کنم

 

و فروم هم یه جاییه (سایت) که میشه توش عضو بشی و با بقیه به صورت پست به بحث و گفتگو بپردازی . موضوع درست کنی و آدما بیان و توی موضوع پست بزنن و در پاسخ پست تو پست بزنن و.... و خیلی سیستم توپیه. ولی خب اگر نگیره برای من خیلی هزینه بره . خیلی دو دلم براش

چقدر خوب :)
حتما. خوشحال میشم.
آها. آره به نظر جذاب میاد. ولی یکی اینکه باید براش تبلیغ بشه (که شما خیلی اهلش نیستی و کلا اهل پاچه خواری نیستی) یکی هم اینکه واقعا اگه ادمای اهلش بیان خیلیی خوب میتونه باشه :))
اما اگه صرفا این به گوش ادمایی برسه که حوصله ی پست های بحث طور و نوشتن زیاد رو ندارن خب بلی ممکن است نگیرد =)
در هرحال که امیدوارم موفق باشی  ^-^

عه خوشبختم مجدد! D: 

خخ تشکر ^^ دیگه باید ول میکردم سریالامو گفتم تخلیه عقده کنم 

اهان.. اره احتمالا فایل زیرنویسو پشتیبانی نمیکرده 

البته اونم فک کنم اپای مختلفو امت کنی حل شه با ادیت ^^

ریلی؟ یور intp تو؟
بزن قدش :)
تخلیه عقده را خوب آمدی :)
آره حل میشد D:
ولی خب من با یکی دو بار باز نکردن بهانه‌م خوب جور شد و هیچ تلاشی برا برطرف کردنش نکردم اون موقع D;

سلام.

پرنیان جان میدونم کامنت گذاشتن در مورد پستی که نطراتش رو بستی دور از ادبه. فقط میخواستم بگم با خوندن پست آخر، به شدت دلم خواست محکم بغلت کنم. 😍 خودت و در هم برهمی های نوجوونیت رو از طرف من ببوس.😘

سلام شارمین عزیز
نظراتش رو نبستم فقط باید روی عنوان پست کلیک کنی تا باز بشه :)
خیلی ممنون =)
شما لطف داری به من ♡

خخخ بهانه اومدن نکته مهمی بود 😂

من خودم کم میبینم ولی اونایی که دوست دارم ^^ حالا اگه خواستی برم تو وادی فیلم در خدمت هستم ^^

نو عایم ENFJ ^^ بات وی بوف هو ایمجینیشن انی وی ^^ سو لت می هاگ یو بیب ^^ 

D:
من متوسط میبینم ؛) نه زیاد زیاد نه کم.
او! ویر جاست سیم ات D N:
یس لتس هاگ =) ^--^

^^ 

یسس ^.^ 

♡~♡
💋

چه تابستون پرباری داشتی پس:)

مرسی ^-^
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بارها گفته ام که من درکتابهایم خلاصه میشوم و کتابهایم در من. گاهی با سهراب سرمست میشوم و گاهی با فروغ مغموم. ولی مهم همین است که من هم، یک انسان، مثل همه ی انسان های دیگر، اشک میریزم، میخندم، عصبانی میشوم، اشتباه میکنم و زمین میخورم.‌..
تنها کسانی که صمیمی ترین و صادق ترین دوستانم بوده اند و خواهند بود، نوشتن و خواندن هستند...
پس من، با تمام اشتباهات و شور و شیرین های دنیای نوجوانم، آنقدر زمین میخورم تا یک روز بلند شوم روی قله بایستم و با یک لبخند دردمند زمزمه کنم که موفق شده ام :)

Designed By Erfan Powered by Bayan