گاه نوشت های یک نویسنده

میدانم که این بازی روزی تمام خواهد شد،اما حتی اگر بازنده هم باشم؛ میخواهم که خوب تمام کنم.


زندگی از نمای خیلی نزدیک

این روزها کمتر کتاب میخوانم. خیلی کمتر. ماهی دو تا شاید. سر کسی که کم کتاب بخواند چه می‌آید؟ در زندگی روزمره غرق می‌شود. در زندگی خودش، مشکلات خودش، شخصیت خودش. 

و این، حداقل برای من، اصلا تجربه‌ی قشنگی نیست. مشکلات این دنیا، واقعی اند اما پوچ ترند. کوچکتر اما سطحی‌اند. و باید هی بهشان فکر کنم، درباره‌شان غر بزنم، دائم زبانم را باز کنم و دربارهشان حرف بزنم.

زندگی کوچک احمقانه‌ام حالا همهش رو به رویم باز است و دارم نگاهش می‌کنم، به نظرم کوچک و بی ارزش و پرهیاهو می‌آید. نمی‌خواهم درگیرش شوم. نمیخواهم نگاهش کنم. نمیخواهم حواسم همه‌اش به خودم باشد. نمیخواهم کوچکترین غر را بزنم، نمیخواهم برای خودم دل بسوزانم.

می‌خواهم برگردم به آن روزهای نادانی و غرق شدن در داستان های کلاسیک و مدرن، پرش از ۱۹ به ۲۱، از ایتالیا به آمریکا، و از شعر به نثر.

دنیای واقعی ارزشمند نیست. غرق شدن درش هم.

من دوست ندارم بزرگ شم:(  آدم وقتی بزرگ میشه درگیر مشکلات مسخره میشه. و من میخوام همیشه، تا آخر عمرم، کتاب بخونم و بازی کنم و مدرسه برم. ولی به خودم قول دادم وقتی بزرگ شدم حتی تو سخت ترین و پر مشکل ترین روزای عمرم هم کتاب بخونم!

چقدر این جمله‌ای که گفتی رو گفته‌م تا حالا :)))
قول خوبیه، به نظرم بدون قول دادن هم ما تا آخر عمرمون به کتاب وصلیم. نمی‌تونیم رهاش کنیم اصلا =)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بارها گفته ام که من درکتابهایم خلاصه میشوم و کتابهایم در من. گاهی با سهراب سرمست میشوم و گاهی با فروغ مغموم. ولی مهم همین است که من هم، یک انسان، مثل همه ی انسان های دیگر، اشک میریزم، میخندم، عصبانی میشوم، اشتباه میکنم و زمین میخورم.‌..
تنها کسانی که صمیمی ترین و صادق ترین دوستانم بوده اند و خواهند بود، نوشتن و خواندن هستند...
پس من، با تمام اشتباهات و شور و شیرین های دنیای نوجوانم، آنقدر زمین میخورم تا یک روز بلند شوم روی قله بایستم و با یک لبخند دردمند زمزمه کنم که موفق شده ام :)

Designed By Erfan Powered by Bayan