گاه نوشت های یک نویسنده

میدانم که این بازی روزی تمام خواهد شد،اما حتی اگر بازنده هم باشم؛ میخواهم که خوب تمام کنم.


فردوسی جان

سوم دبستان بودم که خاله ام برام سه تا از این جلد شاهنامه ها را خرید.
سوم بودم دیگر، کمی باز کردم خواندم دیدم که نمیفهمم سپردمش به آینده😊
اوایل سال پارسال بود و معلم نداشتیم. نمیتوانستم بیکار بمانم و ورورای الکی بکنم. رفتم تو کتابخونه ی خاکی خلی مدرسه🙂
میخواستم یک ژول ورن پیدا کنم که چشمم خورد به یک عنوان : "جاذبه های فکری فردوسی" . گفتم ااا. فردوسیی.خب حالا بخونم ببینم جاذبه های فکریش چی بوده؟
کتاب رو بردم کلاس. اولینش، شعر رستم و سهراب بود. همیشه داستانش را شنیده بودم اما شعرش را نخونده بودم. شروع کردم به خواندن. چقدر آهنگین و دلنشین بود!
چقدر وقتی میخواندم انگار به قرن ها پیش می رفتم. انگار کنار رستم ایستاده بودم و دنبال رخش میگشتم و در پی آن به قصرپادشاه توران کشیده می شدم...
دیدم که خیلی دارد حال می دهد : بچه ها میاین با هم شاهنامه بخونیم؟
هر نفر یک صفحه!
باشه.
اوووم.. خیله خب.
خواندیم. قشنگ و حماسی و پرغرور و پرشور بود. از کار یواشکی تهمینه خنده مان می گرفت. از سردی رستم با او عصبانی می شدیم. خواندیم و خواندیم و اینطور شد که عشق فردوسی و شاهنامه در دل من جوانه زد😊
تا یک هفته کارمان همین بود. و بعد از آن با اینکه در مدرسه کمتر می خواندیم، من طی یک سفر اکتشافی به خانه ی پدربزرگ، آن شاهنامه بزرگ کاملِ را که چاپ مسکو بود را به صورتی بسیار زیبا به خانه ی خودمان آوردم😁
_کجا می بری اونو؟
_شما که این رو نمیخونین. فقط میذارین سر سفره ی هفت سین! حالا من ببرمش،میارم بعدا😁😉🙄
هرروز می خواندم. بلند بلند شاید ۵ صفحه می خواندم(صفحه های شاهنامه بزرگند و سه ردیف بلند بیت در هر صفحه دارد) آنقدر که گلویم خشک می شد.
داستان کیومرث،ایرج و سلم و تور،ضحاک ماردوش،منوچهر، رستم و اسفندیار،زال و رودابه،بیژن و منیژه،گردآفرید،رستم و سهراب...
هم میتوانستم بلند بخوانم، هم بفهمش، و هم لذت ببرم.
نه مثل حافظ که کلی غلط پولوط میخوانم و هیچ چیز نمیفهمم!
یک روز در کتابخانه ام چشمم به  آن سه جلد افتاد؛ داستان گردآفرید، داستان رستم و سهراب و داستان سیاوش.جلد ۷و۸و۹
داستان گردآفرید را خواندم، معشوقه ی سهراب، عاشقش شدم.
عاشق شجاعتش در جنگ با سهراب. یک سر خواندم. همان شب هر سه داستان را تمام کردم.
داستان های شاهنامه به روایت آتوسا صالحی. داستان های شاهنامه به نثری شیوا و دگرگون نوشته شده. واقعا پیشنهاد میکنم بخوانیدشان. به نظر من شاهنامه خواندن واجب است.حتی واجبتر از حافظ خواندن😶
من هر وقت  کتابی را که حس و حالی جدید بهم میدهد یا خیلی قوی و زیباست را تمام میکنم،کتاب را بغل میکنم‌.اگر نویسنده فوت کرده باشد، در دلم ازش تشکر میکنم. و اگر هم زنده باشد میروم اینستاگرامش قدردانی 😊
یک چیز دیگر راهم که باید بگویم اینست: شاهنامه صرفا خیال و وهم و افسانه های از من دراوردی فردوسی نیست. خودش هم فکر کرده که مردم از این خیال های بیهوده و حرف های بی اساس می زنند و اول کتاب شعری با این مضمون سروده :

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند
بر باغ دانش همه رفته‌اند
اگر بر درخت برومند جای
نیابم که از بر شدن نیست رای
کسی کو شود زیر نخل بلند
همان سایه زو بازدارد گزند
توانم مگر پایه‌ای ساختن
بر شاخ آن سرو سایه فکن
کزین نامور نامه‌ی شهریار
به گیتی بمانم یکی یادگار
تو این را دروغ و فسانه مدان
به رنگ فسون و بهانه مدان
ازو هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز و معنی برد
یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
پراگنده در دست هر موبدی
ازو بهره‌ای نزد هر بخردی
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهنده‌ی روزگار نخست
گذشته سخنها همه باز جست..
این ماه داستان بهرام و گردیه و کیخسرو را خواندم. بهرام و گردیه خواهر و برادر بودند.
کیخسرو هم فرزند سیاوش.
عاشق اون بیت شدم که گردیه به بهرام میگفت:
اگر من زنم، پند مردان دهم😏😋
به بسیار سال از برادر کهم.
مده کارکرد نیاکان بباد،
مبادا که پند من آیدت یاد.

حالا در یک پست جداگانه، همین ۱۲ جلد را تعریف میکنم. تا آن موقع بروید یک شاهنامه گردی بکنید.
یک درود خوشگل هم برای فردوسی جان بفرستید😊
آرامگاهش کیا رفتن؟ :)
پ.ن: المپیاد ادبیات را دادم‌. خوب بود تقریبا. خیلی خوشحالم تمام شد. تا فردا باید برنامه های وداع با بهمن و کارهای آمادگی برای عید و استفاده ی مناسب از اسفند را بکنم.
و برنامه ریزی ها و نوشتن ها برای نه فروردین و خداحافظی با چهارده سالگی😍❤💙💗💛💜
من همین تابستون توس رفتم. :) یه عکس هم از همین ضلع از آرامگاه گرفتم. :)))
امیدوارم طلای ادبی بشی. :) ;)
من هم یه روزی سودای طلای ادبی رو داشتم، نشد که بشه...
سلام :)
منم دوبار رفتم.
آخرین بار پارسال :)
طلای ادبی؟
جایزه هست؟
شما دعا کنید هم من بتونم از دوراهی انتخاب رشتم دربیام،
تا بعد برسیم به طلای ادبی.😊
:)
و من نیز در ۹ فروردین با ۱۹ سالگی وداع میکنم 😁
جدااا؟
وااای چه جالب💙💜
چه روز مبارکی🙂😀
جشن بگیریم اون روز با هم :)
;) عاشق شاهنامه ام
سلام😊
چه خوب :)
کدوم داستانش رو بیشتر دوست دارین؟
همه داستاناش 😉😊
موافقم😊
خوش به حالتون من تا حالا از نزدیکم نگاهش نکردم:(

تولدتون خیلی مبارک پیش پیش:))
:)
مگر شما اهل کدوم شهرین؟
ممنون😊
خیلی خوبه که سال که عوض میشه، سن آدم هم عوض بشه😊
قزوین
منظور این بود هیچ وقت نرفتم سمتش,تابستون وقت بشه بخونمش

بدیش اینه کادوی تولد عیدیو یکی میکنند 😅😂
آها. خود شاهنامه رو.
ایشالا.
نه نمیکنند :)
اون مال کساییه که یک فروردین به دنیا اومدن😀
سلام پرنیان عزیزییزم آفرین بههه تو از داشتن دوستی به خوبی و کتابخونی تو خیلی به خودم افتخار میکنم   و خیلی ازت ممنونم بابت معرفی شاهنامه و تشویق  من به خوندنش . گرچه خودم خیلی تعریفی ندارم😔😓😕😕😕☹🙃🙃🙃
سلام عذری😊
منم همینطور. خیلی خیلی💜
چی خودت تعریفی نداری؟
این دو جلد رو که خودت بهم قرض دادی دخترجان😊🙂
پ.ن: قمار باز در چه حاله؟
بهله یه جشن وبلاگی باحال :))
فقط یادت نره ها😁
آرهههه.حتما.خیلی خوب میشه💜
چرا یادم بره؟
آدم یادش میره مگه روز به این مقدسی و خوبی رو؟
😊🎂🎂🎂🎂
سلام :)))))
چه جالب! من هم دوبار رفتم.
امیدوارم نهایتا تصمیم درست رو بگیری.
من رشته ی تحصیلیم تجربی بوده و هست. :) اما المپیاد ادبی شرکت میکردم. :))) خیلی ها با دیپلم تجربی و ریاضی تونستن طلا بشن...
ان شاء الله ^_^
سلام :))
مرسی از حس خوبت😊
انشالا❤
شما الان کنکوری هستی؟
بله. به واقع یه پشت کنکوری.
ایشالا موفق بشین و برسین به گزینه ی دلخواه💛
فردوسی که هنوز منو نطلبیده :(
ان شاالله که نتیجه المپیادت خوب شه.
اصلا حس نمی کردم چهارده ساله باشی! به نوشته هات می خورد که سنت بیش تر از اینا باشه ؛)
و اما شاهنامه که من هم بسیار دوستش می دارم و می دونی که در حال خوندنشم و مدت هاست با فردوسی همراه شدم و با هم دوستیم :)
اما راجع به کتابهای آتوسا صالحی؛ گرد آفریدش رو خوندم اما اونقدرا برام دلچسب نبود. سعی می کنم بقیه رو هم چون کوتاهند بخونم ببینم چه جوریه.

ایشالا بطلبه :)
مرسی💜
چه جالب! چرا همه فکر میکنن من بزرگترم؟ رنگی رنگی عزیز هم گفت که من ۲۰ می خورم🙄 البته طبق گفته ی مادر من خودمو خیلی کوچولو حساب میکنم🙂می فرمایند که من ۱۵ سالم هم تموم میشه میرم تو ۱۶!
من به خودم باشه دوست داشتم تا ابد ۱۴ ساله بمونم :) حالا نه تا ابد تا یک دهه مثلا😊
شما چند سالتونه؟
آره و خیلی خوشحالم که شما شاهنامه خونید. من چند وقت پیش رفتم یک دفتر بزرگ خریدم که با قلم خودم،شعر های شاهنامه رو به نثر برگردونم. اما فقط تا داستان کیمرث رپیش رفتم. دریغا ز ادامه😶
ولی خود کتاب رو پیوسته تا زال و رودابه خوندم. گاهی هم میرم وسط مسطاش یکم پراکنده میخونم😉
از ارامگاهش یک مجسمه ی فردوسی خریدم گذاشتم بالای کتابخونه؛ بعد هروقت رد میشم با خودم میگم اگر تو نبودی، هیچ کدوم از این کتابا نبود. اصلا دنیای من دنیای دیگه ای می شد☺
چرا گردآفرید دلچسب نبود؟ حس یک قهرمان زن قوی رو توتون زنده نمی کرد؟
البته سه چهار جلد اولش یکم ضعیفه. اما از ۴ به بعدش قشنگن💛
فکر کنم در حدی هستن که بتونن نوجوونا رو به شاهنامه خوانی علاقه مند کنند😊
آره بخونید تجربه ی خوبی میشه🙂
پ.ن: ببخشید به خاطر پاسخ طولانی😁
من می گم ای کاش از همون اولش تو وب می نوشتم ولی از ماجرای کشته شدن ایرج به بعد رو نوشتم :(
کاش بعد از ماجرای زال و رودابه رو هم به ترتیب بری جلو.
و چقدر خوبه که همچین حسی به فردوسی داری :)))
اتفاقا یکی از شخصیت های دوست داشتنی شاهنامه برای من گردآفرید و ماجراشه اما بازآفرینی خانوم آتوسا صالحی و تا حدی تصویرگری های کتاب به دلم ننشست! ولی قبول دارم برای آشنایی نوجوون ها کتابهای نسبتا خوبین.
+ خواهش می کنم. اتفاقا خیلی خوب بود.
+خیلی سال از هم فاصله سنی داریم ؛)
اصلشم همون ایرجه. مهم همون جاست. یه سوال دیگه :)
به نظرت ایرج مظلوم تره یا سیاوش؟
آره به ترتیب میرم. اما بعضی وقتا هوسه دیگه:) نمیشه جلوشو گرفت😉
آها از اون لحاظ میگین😊 گرفتم.
چقدر مثلا؟
بگین دیگه🙂🙄😀
من احساس میکنم ده یا ۱۵ ساله نهایتا☺
خب من اینجوری نمی تونم حد بذارم برا مظلومیت یکی ولی خب به نظرم ایرج شاید داستانش غم انگیزتر بود. به این خاطر که برادراش کسایی بودن که اون کارو باهاش کردن و نه غریبه ها! 
دقیقا.
منم خیلی خیلی موافقم.
آدم نباید از افراسیاب توقع داشته باشه ولی برادرات☹😟

سلام 
من همیشه آثار را متعلق به همه می دانم. من هم شاهنامه خوانده‌ام تا خیلی از موارد را خودم با دید مستقیم ، بررسی کنم. 
باید در نظر داشت با حذف یکی از شاهنامه ، دیگر موارد هم بی معنا می‌شود. 
فرض کن ، ترک و توران نباشد. دیگر داستانهای شاهنامه معنا ندارد و تمام جذابیت آن به تضاد و رویارویی است.
من که بیشتر شاهنامه را خواندم و تنها می ماند تفکر در مورد حرف های شاهنامه و بررسی دقیق. 
موفق باشید.
دوازده جلد را معرفی بکن چون خوبه.
ژول مول ، خوبه . ولی جلال خالقی مطلق علیرغم نوشتن کامل حدود زیادی از شاهنامه را تخمین زده که الحاقی باشد.
اتفاقا چند وقت پیش ، قسمتی از ترجمه شاهنامه را به ترکی آذربایجانی می خواندم ولی متأسفانه رونوشتی که از آن برداشته بودم حذف شده.
انشاءالله از دفعه‌ی آینده ، فایل پشتیبان می گیرم تا با یک ویندوز عوض کردن یا برگشت به تنظیمات کارخانه از بین نرود. 
الان بر روی زبانهای متفاوت کار میکنم ولی تایپ آن زمانبر است و تازه وب زده‌ام.
سلام. متاسفانه من فقط خودشاهنامه و نظم و گاهی هم نثرشو میخونم، این جلدهایی که معرفی کردید رو نمیشناسم :)
با سلام دوباره 
خواندن نثر هم مهمه. 
ممنون از نظرت ، حرفهاتون همه درسته.
ممنون و تشکر از شما.
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بارها گفته ام که من درکتابهایم خلاصه میشوم و کتابهایم در من. گاهی با سهراب سرمست میشوم و گاهی با فروغ مغموم. ولی مهم همین است که من هم، یک انسان، مثل همه ی انسان های دیگر، اشک میریزم، میخندم، عصبانی میشوم، اشتباه میکنم و زمین میخورم.‌..
تنها کسانی که صمیمی ترین و صادق ترین دوستانم بوده اند و خواهند بود، نوشتن و خواندن هستند...
پس من، با تمام اشتباهات و شور و شیرین های دنیای نوجوانم، آنقدر زمین میخورم تا یک روز بلند شوم روی قله بایستم و با یک لبخند دردمند زمزمه کنم که موفق شده ام :)

Designed By Erfan Powered by Bayan